هربار با همکارم تو سالن قدم ن و خنده کنان به طرف کلاس میرفتیم
اما عادتمون شده بود تابچه ها رو میبینیم آروم بدون توجه حتی خودمون لبخندمون به اخم تبدیل میشد
گذشت و گذشت روزها اومدن و رفتن
یک روز با تلنگر دانش آموزم ازخواب بیدار شدم
به من گفت :
خانم شما وقتی از بیرون میای اینجوری
هستی ولی تا مارو میبینی اینجوری
میشی
اون لحظه جوابی نداشتم
ولی بعد که فکر کردم دیدم واقعا راست گفته
یه بچه ی کلاس اولی به چه چیز مهمی دقت کرده بود و من بااین موقعیت متوجه نبودم.
تصمیم گرفتم از اونروز به بعد همونجوری که دارم خنده کنان میرم بطرف کلاس خنده کنان روی صندلی بنشینم با لبخند صحبت کنم وحتی با لبخند اخم کنم
بله با لبخند هم میشه اخم کردیک بار امتحان کنید خودتون خندتون میگیره
یروز نشستم همین حرفامو به بچه ها زدم
بهشون گفتم شما هستین که انتخاب میکنید من چجوری باشم
هرزنگی دوست داشتید من مهربان باشمو لبخند بزنم خودتون باید قوانین کلاس رو رعایت کنید
هر زمان هم خواستید اخمو باشم بازم انتخاب باخودتونه
اون روز دوتا شکلک کشیدم یکی خندون سمت راست 
یکی اخمو سمت چپ تابلو 
بعضی زنگ هااول کلاس از بچه ها میخواستم انتخاب کنند و با انگشت به شکلک مورد نظرشون اشاره کنند
تا من همونجوری باشم
طبیعتا بچه ها همیشه خندان رو انتخاب میکردند
و خودشون هم قانون کلاس رو رعایت میکردند
اون زنگ ها خیلی کلاس آرامتر و منظم تر بود
پخش موسیقی در زمان برنامه صبحگاه و همخوانی دانش آموزان
کلاس ,ها ,بچه ,لبخند ,رو ,هم ,با لبخند ,بچه ها ,و با ,رو رعایت ,خنده کنان
درباره این سایت